.jpg)
«هرچه از خوبی ها به تو می رسد از جانب خداست و آنچه از بدی به تو می رسد از خود توست». (2)
و اما در آیهی 78 همین سوره سبب همهی مصیبت ها خداوند دانسته شده است:
«اگر [پیشامد] خوبی به آنان برسد، می گویند: این از جانب خداست؛ و چون صدمه ای به ایشان برسد، می گویند: این از طرف توست؛ بگو: همه از جانب خداست». (3)
این چندگانهگویی چگونه حل می شود؟
پاسخ اجمالی:
در منطق قرآن کریم، خدا، انسان و شیطان از جهات گوناگون در تحقق مصیبت ها نقش دارند. خدا به عنوان علت اصلی و مستقل پیدایش موجودات جهان (که مصایب نیز از آن جمله است) قلمداد می شود اما شیطان و انسان هر یک به عنوان علت غیر مستقل دانسته شده اند.
از آنجا که علت های غیرمستقل در طول (نه عرض) علت مستقل و وابسته به آن هستند منافاتی ندارد که همه در تحقق مصایب دخیل باشند. از این رو تضادی میان آیات مذکور نیست.
پاسخ تفصیلی:
گرچه پیدایش بلاها در قرآن کریم هم به خداوند و هم به انسان و هم به شیطان نسبت داده شده و هر کدام به عنوان علت این امور معرفی گردیده اند اما نحوهی دخالت خداوند، انسان و شیطان در پیدایش این بلاها یکسان نیست؛ بلکه از جهات مختلف است. به منظور درک بهتر این مطلب رابطهی خدا، انسان و شیطان با مصیبت های جاری در زندگی روزمره را ذیلاً توضیح می دهیم:
الف) رابطهی شیطان با مصیبت ها
قرآن کریم، از شیطان به عنوان سببی در وقوع مشکلات برای حضرت ایوب (علیه السلام) نام برده است. این نسبت از آن رو است که شیطان علت مُعدِ (زمینه ساز) در وقوع آن مشکلات بوده است؛ چنان که در حدیثی آمده است: کسی از امام صادق (علیه السلام) سوال کرد: بلایی که دامنگیر ایوب شد برای چه بود؟
امام صادق (علیه السلام) در پاسخ او جواب مشروحی فرمود که خلاصه اش چنین است:
«ایوب به خاطر کفران نعمت گرفتار آن مصائب عظیم نشد؛ بلکه به عکس، به خاطر شکر نعمت بود؛ زیرا شیطان به پیشگاه خدا عرضه داشت که اگر ایوب را شاکر می بینی به خاطر نعمت فراوانی است که به او داده ای، مسلماً اگر این نعمت ها از او گرفته شود او هرگز بنده شکرگزاری نخواهد بود!
شیطان از خدا خواست اموال سرشار ایوب، زراعت و گوسفندانش و همچنین فرزندان او و حتی سلامت جسمانی وی را از میان ببرد. خداوند برای این که اخلاص ایوب را بر همگان روشن سازد و او را الگویی برای جهانیان قرار دهد تا در راحتی و رنج، شاکر و صابر باشند به درخواست شیطان پاسخ داد. آفات و بلاها در مدت کوتاهی ایوب را فراگرفت؛ ولی نه تنها از مقدار شکرگزاری ایوب کاسته نشد بلکه افزوده نیز گشت».
بنابراین مراد از «نصب و عذاب» در آیهی 41 سورهی ص، همان مصیبت های ایوب است که به درخواست شیطان و توسط خداوند متعال انجام گرفت.
بعضی از مفسران بزرگ نیز احتمال دادهاند که مراد از «نصب و عذاب» رنج و آزاری بود که از ناحیهی وسوسه های مختلف شیطان بر ایوب وارد شده بود. شیطان در کشاکش مصیبت های ایوب به سراغ او آمد تا بار سنگین او را سنگین تر نماید. گاه به او می گفت: بیماری تو طولانی شده است؛ گویا خدایت تو را فراموش کرده! و گاه می گفت: چه نعمت های عظیمی داشتی؟ چه سلامت و قدرت و شوکتی؟ اما خدا همه را از تو گرفت، آیا باز هم شکر او را بجا می آوری؟! (4)
با توضیحات بالا روشن می شود شیطان یا واسطه ای در وقوع مصیبت های دنیوی ایوب بوده بدون این که نقش فاعلی داشته باشد و خدا علت اصلی در تحقق مصایب ایوب بوده است و یا این که شیطان با وسوسه های آزاردهنده اش علت و عامل رنج ایوب بوده و خدا با فراهم کردن زمینهی وسوسه و دادن این توانایی به شیطان، علت دور تحقق مصیبت وی بوده است.
بنابراین مصیبت های ایوب را می توان هم به خدا نسبت داد و هم به شیطان و هیچ منافاتی میان این دو وجود ندارد.
.jpg)
ب) رابطهی انسان با مصیبت ها
خداوند متعال، از انسان به عنوان عامل پیدایش سیئات نام برده است:
«هرچه از خوبی ها به تو می رسد از جانب خداست و آنچه از بدی به تو می رسد از خود توست». (5)
این نسبت از آن رو است که انسان با اراده و اختیار خود اعمالی را مرتکب می شود که ریشهی مصیبت های اوست. در این فرض، انسان علت نزدیک مصیبت ها و خداوند علت دور آنها است. از این رو فاعلیت انسان در طول فاعلیت خداست و مصایب را میتوان به هر دو نسبت داد.
نکتهی مهمی که نباید از نظر دور داشت این است که هر مصیبت و ناخوشایندی را می توان از دو منظر نگریست: 1) پدیدهای با بار «حقوقی» و مسئولیتی و 2) معلولی نیازمند به علت هستیبخش.
درباره سیئات و مصایبی که دامنگیر انسان می شود در واقع مسئولیت و بار حقوقی آنها به عهدهی خود انسان است؛ چرا که با اراده و اختیار خود راهی را رفته که منجر به این رنج شده است؛ اما علت هستیبخش این مشکل، در وهلهی اول، خداوند است؛ زیرا همهی موجودات جهان، هستی خود را از خداوند هستیبخش می گیرند و انسان و مصایب و سیئات او نیز جزو مخلوقات جهان هستند و در وهلهی دوم انسان است که با اراده خود زمینه های تحقق آن مصایب را فراهم آورده است.
به عنوان مثال، تصور کنید که انسانی براساس ارتکاب گناه و روابط نامشروع دچار بیماری های مزمن دستگاه تناسلی می شود. بدون شک می توان پیدایش این بیماری را به این فرد نسبت داد و گفت خود او علت پیدایش این بیماری است؛ چرا که با اختیار و انتخاب خود گناهی بزرگ انجام داده و زمینهساز پیدایش این بیماری شده است.
نیز می توان گفت خداوند علت پیدایش این بیماری است؛ زیرا اوست که بیماری را نتیجه آن عمل گناهآلود قرار داده و به او هستی داده است. پس انسان و خدا هر دو علت این بیماری هستند، با این تفاوت که علیت انسان در طول علیت خداوند و زمینهساز تحقق آن پدیده است و از این رو می توان وقوع آن را به هر دو نسبت داد.
ج) رابطهی خدا با مصیبت ها
قرآن پیدایش همه چیز (حسنات و سیئات) را به خدا نسبت می دهد؛ چرا که ایجاد کنندهی همهی عالم و وقایع آن، خداوند متعال است و هر اتفاقی که در جهان می افتد - خوب یا بد - به اذن و اراده و قدرت او صورت می پذیرد. تا خدا نخواهد و قدرت ندهد نه شیطان می تواند وجود داشته باشد تا وسوسه کند و نه انسان می تواند بر صفحه هستی وجود داشته باشد تا انتخاب و اراده کند. (6) این همان حقیقتی است که در آیهی 78 سوره نساء مورد اشاره واقع شده است:
«اگر [پیشامد] خوبی به آنان برسد، می گویند: این از جانب خداست؛ و چون صدمه ای به ایشان برسد، می گویند: این از طرف توست؛ بگو: همه از جانب خداست». (7)
حاصل این که، منشأ تحقق هر پدیدهای در عالم، خداوند است از این جهت که وجود هر موجودی وابسته به اوست. این وابستگی مانع از این نیست که علل و عوامل دیگری نیز در تحقق آن پدیده نقش داشته باشد؛ اما باید توجه داشت که این علل و عوامل نیازمند و وابسته به خدا هستند.
پینوشتها:
1. «وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِی الشَّیطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ».
2. «مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ وَمَا أَصَابَکَ مِنْ سَیئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ».
3. «إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ یقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِ اللهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَیئَةٌ یقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِکَ قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللهِ».
4. تفسیر نمونه، ج 19، ص: 295.
5. نساء (4) / 79.
6. این همان توحید افعال است که متکلمین اسلامی مطرح نموده اند و در اثبات آن ادله فراوانی آورده اند. برای اطلاع بیشتر ر.ک: مجموعه آثار استاد شهید دکتر مطهری، ج 2، ص 99.
7. «إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ یقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِ اللهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَیئَةٌ یقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِکَ قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللهِ».
منبع: پاسخ به شبهات قرآنی (ناسازگاری در قرآن، توهم یا واقعیت)، گروه نویسندگان، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، شرکت چاپ و نشر بین الملل، چاپ اول، 1391ش.